سفارش تبلیغ
صبا ویژن
<

<!-- Begin WebGozar.com Poll code --> language="javascript" src=" href='http://WebGozar.com/c.aspx?id=1122070&t=poll">script'>http://WebGozar.com/c.aspx?id=1122070&t=poll"> <!-- End WebGozar.com Poll code -->
دلم میخاد باز بچه بشم! - به نام خدا

   

 

نمیدونم چرا اینجوری شدم. خودم به همه میگم بابا ما غمارو خودمون برای خودمون درست میکنیم و میگم آدم هیچ غمی میتونه نداشته باشه ولی شبا از ساعت 7 تا 12 که میخوابم بدجور غم تمام وجودم رو میگیره. شاید به خودم میگم مال شیطونی هایی که در طول روز کردم. یا شاید نفری رو از خودم ناراحت کردم. شاید مشکل من فقط به دست مرگ حل میشه. چند بار خواستم این کارو بکنم ولی نتونستم. بعضی ها هم منو از این کار منصرف کردند. کاشکی نکرده بودند. ای کاش عرضه این کارو داشتم ولی ندارم واقعاً ندارم.  فقط کاشکی باز بچه میشدم. کاشکی به اون روزهایی برمیگشتم که نه میدونستم عشق چیه نه دوست داشتن. نه میدونستم کامپیوتر چیه نه چت. اه از همه اینا متنفرم. از عشق اینترنتی همه و همه. اصلاً چرا آدم باید عاشق بشه ؟ مگه اون کسی که ما عاشقش میشیم یه آدم نیست مثل ما؟ این سوالیه که خیلیا خواستن بهش جواب بدن ولی واقعاً نتونستن. چرا اینقدر همه ما میخندیم وقتی با هم هستیم ولی وقتایی که تنهاییم یه احساس دیگه ای داریم. چرا هممون روزا نقاب میزنیم؟ ها؟ چرا چرا و هزارتا چرای دیگه؟

اگه بچه بودم هنوز به همون آرزوهای کوچک بچه گانم قانع بودم. رفتن پارک . مهمونی ، رفتن به باغ و.................

 

مطالبی رو که خوندید چند روز پیش نوشته بودم . اون روزا واقعاً غمگین بودم. ولی حالا احساسم فرق میکنه. فقط احساسمو میتونم با این شعر بیان کنم:

ما دو تا باید با هم دیگه باشیم

مثل قایقی که زنجیره به آب

مثل شبنم توی باغ گل سرخ

مثل شب که مهربون میشه با خواب

اسم تو مثل غبار نشسته روی تن من

با تو خورشید خونه میسازه زیر پیرهن من

دست تو نوازش دستای گرم بچه هاست

دست من خواهش دست عابدی روبه خداست

تن من پیچکه دستای تو دیواره براش

دیوار دوست داره که پیچک بخوابه رو شونه هاش

اسم تو تا وقتی آتیش میزنه خون منو

دیگه هیچکسی نمیبینه زمستون منو

واسه مسافرِ تنم نگات

مثل مقصدی رسیده میمونه

واسه سیمرغ توئی مثل کوه قاف

واسه تشنه ای نمای رودخونه

واسه ماهیا قشنگترین رود خدا

رودی که ماهیارو به دریا ها میرسونه

تو فقط بگو که عاشقت منم تا ابد تو رو پرستش بکنم

تو فقط بگو که عاشقت من تا ابد تو رو پرستش بکنم

 

بشنویم از بسی از شیطونیهایی که امروز انجام دادم:

 

1-دستمو گذاشتم  روی دستشوئی و دستشویی شیکست و از مهلکه در رفتم

2-آقای عابدیان معلم کامپیوترمون رو سر کار گذاشتم.

3-امروز اینقدر حواس آقای دشستانی(طراح اتوکد اداره برق) رو پرت کردم که به جای اینکه نقشه رو Save  کنه Delete  کرد و مجبور شد دوباره بکشه

 

 

مرسی از سحر،آزاده، پری وحبه انگور و خاطره و راضیه

 

فدای همگی

  

نظرات شما ()

موضوعات یادداشت
وبلاگ من

: موضوعات


: جستجو

با سرعتی بی نظیر
متنیاداشت و پیام را بکاوید!


بازدیدکنندگان
49942

بازدید امروز
5

لینک به من
دلم میخاد باز بچه بشم! - به نام خدا

حضور و غیاب

لوگوی دوستان

دوستان
سحر جون
سکوت عشق!
آیینه اندیشه
نرم افزارهای کاربردی
تو عاشقانه ترین نام!(سحر)
عمو جون صمد
داستان زندگی
مطالبی از زبان دکتر اسد شکرانی

اشتراک
 

آرشیو

طراح قالب